طبق آخرین خبرهایی که به دست ما رسیده است کمپانی زاگاتو قصد دارد ماشین بی ام و زد 4 را دوباره طراحی کند. توضیحات تکمیلی این خبر را در ادامه می توانید بخوانید.
کانسپت اصلی که Z4 بر پایه آن شکل گرفت بدن انسانی با پاهای کشیده بود؛ نمود این کانسپت کابین رو به عقب و دماغه هجومی از کار در آمد که در کنار تناسبات خاص خودروهای آلمانی و خصوصیات محصولات بی.ام.و، آن را به کوپهای جذاب تبدیل نمود. طراحان زاگاتو هم به خوبی بر این خصوصیات اشراف داشتهاند و طرحی را خلق کردهاند که نه تنها این ویژگیها را حفظ کرده، بلکه هنرمندانه بر آن تاکید نیز کرده است .
اولین کار برای تاکید کردن به فرم به اصطلاح " کابین عقب " ( Cab
Backward ) پوشاندن روی صندوق عقب و تبدیل کردن آن به یک فرم فست بک است؛
کاری که به وسیله تقویت ستون C و امتداد آن تا لبه صندوق عقب صورت پذیرفته
است. برای تاکید بیشتر به این بخش و ایجاد احساسی نوستالژیک - یعنی دقیقا
همان چیزی که دلیل طراحی چنین خودرویی توسط زاگاتو بود- پنلی سیاه رنگ
چراغها و اطراف آن را احاطه میکند که تضاد زیبایش با رنگ قرمز براق بدنه
طرح را به خوبی میبندد. قطعات کرومی و اگزوزهای دوگانهای که کاملا هماهنگ
با این پنل بر روی سپر قرار گرفته اند، هنرمندنه جلوه آن را دوچندان
میکنند و با ایجاد یک فضای پر و خالی بعد سومی را هم به طرح صاف عقب
میافزایند.
آندریا زاگاتو و همکارانش به خوبی بر اهمیت به کارگیری عضلات نرم
برای گلگیرهای عقب آگاهند و به همین دلیل این به اصطلاح عضلات یا haunch ها
را عامدا مورد تاکید قرار دادهاند. در حقیقت در Z4 زاگاتو همه چیز نرم و
سیال است. خبری از پیکره ترکهای قبلی نیست و خطوط تا حد امکان به حجم و
عضله تبدیل شدهاند. نمای جلو و کنار هم از این قاعده مستثنی نیستند. بدنه
مشخصا برآمده تر شده است و اگرچه بخشهایی نظیر قطعه تزئینی نزدیک به گلگیر
جلو حفظ شدهاند اما حتی این قسمتها هم نرم تر و حجیمتر از قبل گشتهاند
تا در هماهنگی با طراحی سایر نقاط باشند .
چراغهای جلو هوشمندانه تغییر شکل پیدا کردهاند. فرم شکسته و زاویه
دار قبلی در عین حال که با فرمی نرمتر تعویض شده نه تنها جلوه و ابهت
خود را از دست نداده بلکه با تاکید بر نوار مات بالایی و انحنای آن به سمت
عقب ( به جای این که در محل تقاطع با کاپوت تمام شود) به مراتب جذاب تر و
با ابهت تر شده است. پرههای جلوپنجره جای خود را به تعداد زیای حرف Z
دادهاند که از دور مشبک به نظر میرسد و این موضوع نیز بخشی از سیاست نرم
سازی است که طراحان در این خودرو به کار بردهاند. البته این نرم سازیهای
بدنه با ظرافت خاصی صورت پذیرفته و در بخش هایی نظیر خطوط کناری چراغ های
جلو از خطوط تیز و برجسته هم استفاده شده تا با ایجاد سایه روشن و بازی با
نور هویت جدیدی برای Z4 خلق شود؛ هویتی که بیش از آلمانی بودن ایتالیایی
است اما هر بینندهای در اولین نگاه متوجه بی.ام.و بودن و از همه مهمتر Z4
بودن آن میشود و این مهمترین موفقیتی است که تیم طراحی توانسته به آن دست
پیدا کند؛ یعنی خودرویی کامل و زیبا را به گونهای تغییر دهد که در عین
حفظ اصالتش، هویت جدیدی را هم به نمایش بگذارد که کاملا در کنار هویت قبلی
خوانایی خود را حفظ میکند.
بی.ام.و در کنکوردو الگانز به طور رسمی از Z4 زاگاتو رونمایی خواهد
کرد. هنوز اطلاعاتی در مورد پیشرانههای در نظر گرفته شده برای این خودرو و
زمان عرضه ی آن به بازار (که قطعا تولید آن هم به تعداد محدودی صورت خواهد
پذیرفت) اطلاعات رسمی منتشر نشده است اما بی.ام.و اعلام کرده که از
پیشرانههایی قدرتمند بر روی این کوپه استفاده خواهد کرد .
همیشه نباید پستی در مورد تعریف از یک ماشین باشد، گاهی اوقات بهتر است بر روی بد بودن ماشین ها نیز تمرکز داست و در ما نیز در کارپرایس این کار را کرده ایم.
اشتباه گرفتن خودروهای بدنام به جای خودروهای مشهور و معروف میتواند آسان باشد. خودروهای بدنام تغییر زیادی در بازار ایجاد نمیکنند و انقلابی نیستند و هیچ وقت آنها را در فیلمها و برنامههای تلویزیونی نمیبینید.
آنها یادآور اتفاقات تکان دهنده و غم انگیزی هستند که از آن موقع به
بعد هر دستگاه از آن مدل خاص، میتواند غم و ناراحتی را با خود بیاورد.
فرقی هم نمیکند که خود راننده یا خودرو مقصر باشند. اما تاریخ در هر صورت
نوشته شده است و ما به دنبال بدنام ترین خودروها هستیم.
هر کسی که در
اوایل دهه 80 میلادی یا زودتر به دنیا آمده باشد، هیچ وقت حادثه ای که تمام
دنیا را تکان داد و مدل فورد سفید برانکو 1993 را به لیست بدنام ترین
خودروها فرستاد، فراموش نخواهد کرد. او.جی.سیمپسون یک ستاره فوتبال
آمریکایی بود. او متهم به قتل همسر سابق و دوست همسرش شده بود. در سال
1994، پلیسی مشکوک به یک مدل سفید برانکو میشود و بعد از نگه داشتن خودرو
متوجه میشود که در صندلی کنار راننده سیمپسون نشسته است و راننده دوست
سیمپسون، یعنی آل کالینگ است. کالینگ به پلیس میگوید که سیمپسون اسلحه ای
به روی او گرفته است و بهتر است که آنها را ترک کند. بعد از آن تعقیب و
گریزی با سرعت پایین 56 کیلومتر در ساعت شروع میشود و رسانههای مختلف
رادیویی و تلویزیونی این اتفاق را به صورت زنده مخابره میکنند. تخمین زده
شده که بیش از 95 میلیون آمریکایی این تعقیب و گریز را از تلویزیون دیدند.
سیمپسون کالینگ را مجبور کرد که او را به خانه پدریش ببرد و آنجا 45 دقیقه
ایستاد و از ماشین خود خارج نشد. در این 45 دقیقه ترسهای مختلفی مثل اقدام
به خودکشی یا دیرگیری مسلحانه با پلیس به بینندگان القا میشد. اما او در
نهایت از خودروی خود پیاده شد و خود را تسلیم کرد. سیمپسون بعد از این
اتفاق راهی دادگاه و محاکمه شد. این چیزی است که اکثر مردم میدانند اما
چیزی که کسی نمیداند این است که فورد دو سال بعد، تولید این SUV دو دره را
متوقف و جای آن را با نسخه 4 دره عوض کرد.
یکی از ترسناک ترین روزهای تاریخ آمریکا برای شهروندان آن، روز ترور رییس جمهور جان. اف. کندی در سال 1963 است. همه ما نظریههای توطئه بسیاری را در این باره شنیده ایم و شاید فیلم این اتفاق تلخ را بارها دیده باشیم. در این تصاویر، خودروی سیاه رنگ لینکلن 1961 نیز بسیار به چشم میآید. این مدل کانتیننتال SS-100-X، خودرویی بود که رییس جمهور و همسرش در آن نشسته بودند. گرچه این خودرو بر اساس نیازها و وظیفه های سرویس جاسوسی آمریکا ساخته شده بود، اما رژه رفتن با آن با سرعت پایین و داشتن یک رییس جمهور بزرگ به عنوان سرنشین، اصلا ایده خوبی نیست. این خودرو اکنون در موزه عمومی هنری فورد در شهر میشیگان آمریکا قرار داده شده است.
مدل 550 اسپایدر پورشه حتی امروز هم جزء یکی از بدترین و بدنامترین خودروهای ساخته شده توسط این کارخانه آلمانی است. جیمز دین، بازیگر معروف دهه 50 و الگوی بسیاری از آمریکاییهای آن دوره، عاشق سرعت بود و با سن بسیار کمی در یک حادثه رانندگی و در مدل 550 اسپایدر در سال 1955 جان خود را از دست داد. دین به این مدل میگفت:«عوضی کوچولو» از این مدل تنها 90 دستگاه ساخته شد و سومین خودروی مسابقه ای جیمز محسوب میشد. او یک مدل MG TD و یک پورشه 356 هم داشت. او با یک مدل فورد 1950 کاستام تودور برخورد کرد و با ضربه ای به سرش، به سرعت جان داد. مقصر حادثه، راننده 23 ساله فورد شناخته شد که به خط جیمز دین منحرف شده بود.
مدل 1991 گراف و استیف دابل فیتن نمونه
کاملی از یک خودروی منفور و بدنام است! یک روز در سال 1914، یک وطن پرست
صرب با چند گلوله فرانز فردیناند (شاهزاده اتریش) و سوفی (همسرش) را کشت.
این اتفاق چند حادثه دیگر را در پی داشت که منجر به وقوع جنگ جهانی اول شد.
شاهزاده و همسرش سوار بر این خودرو بودند. این خودرو هم اکنون در موزه
تاریخ نظامی وین در اتریش نگه داری میشود.
مطمئنا یکی از تلخ ترین و غم انگیز ترین
اتفاقات دهه 90 میلادی، تصادف پرنسس دیانا بود که منجر به کشته شدن او شد.
خودرویی که دیانا و راننده اش در آن بودند، یک مرسدس بنز 1994 S280 بود.
او که در خیابان های فرانسه قصد فرار از خبرنگار های سمج و فضول را داشت،
با سرعتی بالا از آن محل دور شد که سرعت بالای خودرو منجر به سخت شدن کنترل
آن انجامید و خودرو پس از مدتی به یک ستون اصلی برخورد کرد و سرنشینانش را
از بین برد.
تیونینگی که پار ویلز بر روی ماشین lfa لکسوس انجام داده است می توان گفت آن را به زیباترین سری از لکسوس تبدیل کرده است.
به جرات میتوان گفت که این بسته، بهترین کار عرضه شده توسط شرکت پار است. این بسته جدید «Project Reignfire» نام دارد. خودرو از چرخهای خود کارخانه پار با نام 4OUR Depth Wheels بهره میبرد. صفر تا 100 آن تنها 3.6 ثانیه طول میکشد و بیشتر از هر نسخه دیگری، زیبا و جذاب به نظر میرسد.
سوپرخودروی لکسوس با دستکاریهای شرکت پار، قادر است که 552 اسب بخار از موتور 4.8 لیتری V10 خود استخراج کند. نهایت سرعت خودرو نیز نزدیک به نسخه اصلی یعنی 330 کیلومتر در ساعت است. چرخهای خودرو نسبت به چرخهای نسخه اصلی لکسوس که 20 اینچی بودند، یک اینچ قطورتر، مشکی رنگ و کاملا در تضاد با رنگ جذاب قرمز خارجی خودرو هستند.
کارباز نام یکی از پربازدیدترین سایت های انگلیسی آمریکایی است که طرفداران و بازدید بسیار بالایی هم دارد. این وب سایت به تازگی مقاله ای با عنوان "به هزارپای ایرانی سلام کنید" منتشر کرده است.
مقاله کامل کارباز را میتوانید در ادامه بخوانید: تجسمات طراحی ایرانی
از خودروهای آینده، مدلهایی با قدرت خورشیدی و ظاهری مثل یک حشره است.
دیدی
که محمد قزل از آینده دارد این است: انسانها ساکن شهرهای بسیار بزرگی
هستند و برای حمل و نقل به جای خودروهای امروزی، از خودروهای دوستدار
محیطزیست و خورشیدی و مغناطیسی استفاده خواهند کرد.
آخرین پروژه این طراح ایرانی شامل دو طرح اولیه تحت عنوان «زیست فکری» است که خودروهایی با ظاهر دو حشره را نشان میدهد. مدل اولیه این پروژه که Type A نام دارد، از چرخهایی با چرخش دورانی بهره میبرد. این چرخها زیر آرواره کاترپیلار یا هزارپا قرار دارند. آنها از آهنرباهای خورشیدی استفاده میکنند که حتی نیازی به شارژ یا سوختگیری ندارند.
Type B کانسپت قزل نیز از اصول اولیه Type A بهره میبرد. با این
تفاوت که چرخهای آن نسبت به چرخهای خودروهای فعلی قابلقبولتر هستند.
آنها از سیستم اطلاعرسانی «کریستال هولوگرافی» بهره میبرند. فضای داخلی
نیز برای اطلاعات مختلف در نظر گرفته شده است. قفل خودرو نیز از طریق DNA
کار میکند. هزارپای ایرانیها هم از لحاظ ایمنی و هم از لحاظ محیطزیست
کاملا مناسب است.
AMG که در حال حاضر تیونینگ شرکت مرسدس بنز را انجام می دهد تصمیم دارد برای افزایش قدرت ماشین ها موتورهای v12 را توسعه دهد.
می توان گفت AMG دیگر یک واحد افزایش عملکرد محصولات مرسدس – بنز نیست و با تولید ابرخودروهایی نظیر SLS بیشتر در حال تبدیل شدن به یک برند جدید و یک خودروساز است که تلاش دارد با هزینه کردن مبالغ هنگفتی فناوری های جدید را به محصولاتش اضافه کند.
AMG به تازگی قدمی جدید را برداشته و اقدام به توسعه نسل جدیدی از موتورهای V12 نموده است.
نسل جدید موتورهای V12 بر روی نسل های جدید خودروهای کلاس S نصب خواهند شد .
البته محصولات مرسدس – بنز تنها خودروهایی نیستند که به این خانواده جدید مجهز می شوند بلکه ابر خودروهای پاگانی نیز در فهرست انتظار خرید و نصب این موتورها هستند.
قرار است تا قبل از آماده شدن این موتور تمامی خودروهای CL ، SL ، CLK ، G65 AMG با میباخ به موتورهای 12 سیلندر مجهز شوند و به محض تکمیل کار ساخت این نسل از موتورهای V12 اقدام به نصب آن ها نمایند.